اشعار سید محمد مرکبیان
اشعار سید محمد مرکبیان ,شعر های سید محمد مرکبیان,شعرهای سید محمد مرکبیان,اشعار سید محمد مرکبیان,اشعار سید محمد مرکبیان,زیباترین اشعار سید محمد مرکبیان,اشعار کوتاه سید محمد مرکبیان,شعرهای کوتاه سید محمد مرکبیان,اشعار عاشقانه سید محمد مرکبیان,اشعار ناب سید محمد مرکبیان,اشعار زیبای سید محمد مرکبیان,شعر سید محمد مرکبیان,شعر از سید محمد مرکبیان,شعر نو سید محمد مرکبیان,وبلاگ سید محمد مرکبیان,شعر های سید محمد مرکبیان,شعر سید محمد مرکبیان,شعرهای سید محمد مرکبیان,اشعار سید محمد مرکبیان,شعر از سید محمد مرکبیان,اشعار سید محمد مرکبیان,زیباترین اشعار سید محمد مرکبیان,اشعار کوتاه سید محمد مرکبیان,شعر نو سید محمد مرکبیان,شعرهای کوتاه سید محمد مرکبیان,اشعار عاشقانه سید محمد مرکبیان,اشعار ناب سید محمد مرکبیان,اشعار زیبای سید محمد مرکبیان,اشعار سید محمد مرکبیان,شعر های سید محمد مرکبیان,وبلاگ سید محمد مرکبیان
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد سید محمد مرکبیان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
از کجا معلوم،
شاید فراموشی
جزوی از جهانِ عمیق بودن است.
اشعار سید محمد مرکبیان
شاید فراموش میکنیم
چرا که عمیق بودهایم.
شعر های سید محمد مرکبیان
همان لحظهای
که یک آن لفظِ احساسی را آمدهای.
میخواهم بگویم دوستت دارم
اگر چه انسان فراموش میکند
شعرهای سید محمد مرکبیان
یلدا
پنجره ای ست
که هر سویش تو باشی
وقتِ عاشقانه شبزنده داری ست و
بی تو
بیشتر از هر شب تنهایی
اشعار سید محمد مرکبیان
تنها عده ای اینگونه بزرگ میشوند
که پیریشان
از همان ابتدا کنارِ خردسالیشان لَم داده.
اشعار سید محمد مرکبیان
تنها عده ای نیمه شب
در اتاقهایی با چراغ روشن زندگی میکنند.
آنها که حافظهی کوتاه مدتشان،
خاطرات بلند مدت است.
زیباترین اشعار سید محمد مرکبیان
من را اگر برای تنهایی ات بخواهی
خیانت کرده ای
اشعار کوتاه سید محمد مرکبیان
برای با من تنها بودن
قدمی اگر برداری
دوستم داشته ای.
شعرهای کوتاه سید محمد مرکبیان
گاهى دلم
براى بدترینهاى زندگیم هم تنگ میشه.
من خوب بودناشونو دیدم…
اشعار عاشقانه سید محمد مرکبیان
بعدِ چهارده سال سیگارش را ترک کرده بود.
بهش گفتم چه حسی داری؟
گفت حس نترسیدن،
حالا دیگه هرکسی رو بخوام میتونم ترک کنم
اشعار ناب سید محمد مرکبیان
تنها یک روز است
که مى فهمى “دیوار” یعنى چه.
آن روزى که رو به روى بهترین آدمهاى زندگیت مى نشینى،
کلمه ها به زبانت مى رسند،
به شیارِ لبت چشم مى دوزند
تا لب بگشایى وُ بیرون بریزند
اما تو به آنچه پیدا نیست
خیره مانده اى وُ سکوت مى کنى
اشعار زیبای سید محمد مرکبیان
راحت
همه چیز به آخر می رسد ..
شعر سید محمد مرکبیان
تو هنوز در قطاری
و می روی
ریل اما
خیلی وقت است
تمام شده ..
شعر از سید محمد مرکبیان
بهار، بی حضورِ قدم هات
کابوسِ این خوابِ زمستانی ست
شعر نو سید محمد مرکبیان
دوست دارم
شکوفه، بهانه ی تو باشد
وَ تو
پیراهنِ تمامِ فصل ها که در راهند…
وبلاگ سید محمد مرکبیان
بارها و بارها
دوست داشتنت را بغل گرفتم و دویدم
کاشکی،
آدم ها با دور شدن شان ،
دوست داشتن شان را هم می بردند
شعر های سید محمد مرکبیان
همیشه که نه
گاهی آدمی
دلش برای فاصلهها هم تنگ میشود
شعر سید محمد مرکبیان
فاصلهی چشمها تا لب
فاصلهی خنده تا خندهای دیگر
و هر فاصلهای که شبیه دلتنگی
حس نیست شدن چیزی را میدهد
که هنوز هست . . .
شعرهای سید محمد مرکبیان
نه
نباید تو را به انزوای اتاق
به رنج ِ شعر
به فصل سردِ سینه ام بخوانم…
اشعار سید محمد مرکبیان
تو یکبار برای همیشه
به مُهره سیاهِ نگاهت
تمامِ مُهره های حواسِ من را بُردی…
شعر از سید محمد مرکبیان
نه
تو را نباید بخوانم
نباید…
اشعار سید محمد مرکبیان
تو هرگز به آغوش من باز نمی گردی
این سطر اول همه شعرهایی ست که نانوشته می مانند.
زیباترین اشعار سید محمد مرکبیان
همه ی این ها برای توست
تا لبخندی بزنی
و من
آرام بگیرم
اشعار کوتاه سید محمد مرکبیان
ساز دست هایم را کوک کرده ام
تو را می شناسند
مگر می شود
خاطره باشد و تو نباشی .. ؟
شعر نو سید محمد مرکبیان
کافی ست
نه با چشم
با دل ات
من را بخوانی.
شعرهای کوتاه سید محمد مرکبیان
خانه را از دوش عشق برداشتم ،
عکس را از قاب ،
یاد را از تخت
و قلبم را از کنار آینه ات .
اشعار عاشقانه سید محمد مرکبیان
دوستی ، چمدانی شد برای من
تا قشنگیِ زندگی برای تو بماند …
اشعار ناب سید محمد مرکبیان
وقتی نمیرسی
شاید پایت را
جایی جا گذاشتهای
اشعار زیبای سید محمد مرکبیان
وقتی نمیشود گذشت
باید دوست داشت
اشعار سید محمد مرکبیان
این که باید
فراموش ات می کردم را هم
فراموش کردم
شعر های سید محمد مرکبیان
تو تکراری ترین حضور روزگار منی
و من عجیب
به آغوش تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام
وبلاگ سید محمد مرکبیان
لبهایت را بگذار سرجایش
بیا شب را قدم بزنیم
عاقبت چیزی که باید، میشود
اشعار سید محمد مرکبیان
همیشه
بزرگترین اتفاقهای زندگی
از یک اتفاق
که به وقت اش
اتفاق میافتد شروع میشود …
شعر های سید محمد مرکبیان
مرهمِ دردِ خیره شدنهات
نه حرفهای من بود
نه دستانم
نیست در من، جعبهی کوچکی
که الفبایی بر آن
شکلِ خیره شدنِ تو را به خود گرفته باشد
شعرهای سید محمد مرکبیان
هر خیره شدنت، تیلهای را از کودکیام، کَم
وَ کوهی را از سوز خالی میکند
دهانم، دهانهی آتشفشان
تنم، حالتِ ناشناختهای از سوختگی
اشعار سید محمد مرکبیان
چه ناشیانه میمیریم،
تو در خیره شدنهای هر روز
من در آغوشِ سکوتِ شبها
اشعار سید محمد مرکبیان
ماهی ِ تُنگ کوچکی هم اگر بودم
فراموشم نمیشد دریا…
هیچ موجودی
نداشتههایش را فراموش نمیکند.
زیباترین اشعار سید محمد مرکبیان
می توانم به عکسات نگاه کنم
وَ ظرافتِ تنات را
در آغوش بگیرم
اشعار کوتاه سید محمد مرکبیان
در کادرِ ساکتِ تصویرت
زیر بال و پَرم را میگیری
بالا میروی
بالا میبَری
وَ پای نگرانیهایم را
از جاذبهی زمین جدا میکنی
شعرهای کوتاه سید محمد مرکبیان
هر جای تناش که دست میگذارم
از تو نمیرنجد
جهان چیزی از تو به دل نگرفته
جز من که سر میبَرم در سینهام
وَ هرشب حرفم را گردن میزنم
تا ناگفتههایم به گردنِ تو نباشد
اشعار عاشقانه سید محمد مرکبیان
بگذار خودم به خودم بَد کرده باشم
حرفی نیست
به اندازهی چند دقیقهی آهنگی که دوست میداشتی
پا به پای صدای واژهها
سرم را از چشمانم خالی میکنم
اشعار ناب سید محمد مرکبیان
تا صبح دیگر حرفی نیست
مگر تناش
دست که میکشم
چیزی از تو
در سرم زبان باز کند.
اشعار زیبای سید محمد مرکبیان
می توان تلخ تر از دوری ات
اندوهی را تصور کرد؟
گُمان می کنم نه!
وَ اما جواب تو آری ست ..
شعر سید محمد مرکبیان
می شد تورا نداشت
می شد پیش تر از اینها
دستت را از دست داد ..
شعر از سید محمد مرکبیان
تو از من جلوتر ایستاده ای
به اندازه ی خوابِ نوزادی در گهواره
به قدری که آفتابِ فردا را پیش از من نوازش کنی
شعر نو سید محمد مرکبیان
تو راست می گفتی
می شد تلخ تر هم این روزها می گذشت
بماند که این فصل
بی تو گذشت ..
وبلاگ سید محمد مرکبیان
پُشتم را خالی می کنی؛
می میرم،
نمی افتم
شعر سید محمد مرکبیان
تو اگر بخواهی
زندگی
آغوشِ دوست داشتنیی خواهد شد
شعر های سید محمد مرکبیان
تو اگر بخواهی
دست می کشم از مرگ
و هر آنچه را که برایم مانده است
در آغوش می کشم
شعرهای سید محمد مرکبیان
به اندازه ی چهارده ساعت پرواز
به اندازه ی همه ی روزهای طولانیِ اینجا
دلم به اندازه ی تمام حسرت هام
تنگت است
اشعار سید محمد مرکبیان
به عکس های دو نفره مان نگاه می کنم
حالا
دلم برای خودم تنگ می شود
روزهایی که بیشتر می خندیدم
روزهایی که اتاق هوای بیشتری داشت
روزهایی که تو را داشتم
شعر از سید محمد مرکبیان
امشب که برایت مینویسم
گریهی تو
تنها موسیقیست
که در رگهای خانه جریان دارد
اشعار سید محمد مرکبیان
و من چقدر گریهات را
از چشمانت بیشتر دوست میدارم
زیباترین اشعار سید محمد مرکبیان
که می خواهم بمیرم و هیچگاه
به چشم نبینم
گناه من نیست
زیبا زنانه گریه میکنی
و شاعرانه گلایه
اشعار کوتاه سید محمد مرکبیان
نگران نباش
تقدیری در کار نیست
کابوس دیدهایم
شعر نو سید محمد مرکبیان
از دست های تو
کارهای خارق العاده ای بر می آید
شعرهای کوتاه سید محمد مرکبیان
همانجا که هستی ، بمان
اجازه بده شعرها از من برایت بنویسند
اجازه بده برایت بخوانم
تا چه اندازه از بدوِ دوست داشتنت
پیراهنِ فصل ها
زیباتر شده است
اشعار عاشقانه سید محمد مرکبیان
کنارِ لبانت ، کناره میگیرم
و تمامِ حرفهای دلم را
از دهانات میشنوم
اشعار ناب سید محمد مرکبیان
در فاصلهی پیشانیِ تو
تا سایهات
جنگل سبزیست
که پرندههای من
آنجا آرام میگیرند
اشعار زیبای سید محمد مرکبیان
باید
خودم را
بگذارم کنارِ خودم
و پیادهرو را
تا آخرین سنگفرش
شانه به شانه راه برویم
غروبی آرام
برای یک تنهایی دونفره
اشعار سید محمد مرکبیان
نمی توان سینه ای را شکافت
و دید
تا چه اندازه درد
در انسان ته نشین شده است
شعر های سید محمد مرکبیان
باید ضربه را خورد
باید دور شد و رفت
زخم های امسال
اصابت دردهایی ست
که دو سال پیش خورده ایم
وبلاگ سید محمد مرکبیان
همین که مرا می فهمی وُ
اجازه می دهی قلبم
بر گودی دستت آرام بگیرد، خوب است.
اشعار سید محمد مرکبیان
همین که هر از گاهی شانه هایم را
به دستانِ نخیِ بادبادکهای بهار می سپاری،
خوب است.
شعر های سید محمد مرکبیان
همین که می گویی “می روم” وُ
شبیهِ آمدنت قدم بر می داری،
خوب است.
شعرهای سید محمد مرکبیان
همین روزگاری که تو در حاشیه اش،
پرُ رنگتر از متنِ زندگی هستی،
خوب است.
اشعار سید محمد مرکبیان
همین که تو انسانی وُ من شبیهِ تو تنها می شوم،
مثالِ تو می گریم وُ
نزدیکِ تو می خندم، خوب است.
اشعار سید محمد مرکبیان
همین،
همین های کوچکی
که جدی تر از اخبار مهمِ روز است،
برای دلهُرهی آینه و فردای من،
خوب است
زیباترین اشعار سید محمد مرکبیان
آفتاب تکیه داده به شانه ات
آینده به اِتکای خنده ات پیشِ روم ایستاده
آنچه در تو
نشانِ ماندن در من است
خلاصه شده در سه حرف
عشق …
وَ تمام …
اشعار کوتاه سید محمد مرکبیان
پیش می آید
این چنین بی پروا، بی مقدمه
دست بر کمر عشق بگذارم و …
از میانه های شب، با تو همآغوش شوم
شعرهای کوتاه سید محمد مرکبیان
پیش می آید
این چنین زخم خورده،
خودم را بیابم و روح مجروحم را
دست تن گرم تو بسپارم
اشعار عاشقانه سید محمد مرکبیان
پیش می آید
چشم بسته از تردد بی رحم خیابان بگذرم و
با تو به تماشای دستان خالی مرگ بنشینم
اشعار ناب سید محمد مرکبیان
پیش می آید من شعری ننویسم …
هرگز اما
نمی شود با تـــو باشم و
شاعرانگی هایم را از یاد ببرم …!